چـرنـבیـات ـِـ یـہ בخے

بله.....سلام عرض شد....... احوالات چطوره؟؟؟خوب هستین انشاالله؟؟؟خب خدا رو شکر.... دوستان گفتن یکم توضیح بدم منم طبق دستور دوستام توضیح میدم....ولی میدونین دیگه جوون نیستم که بخوام کلی بتایپم امروز که خدا وکیلی هیچ کاری نکردم.... تنها کار مفیدی که کردم خواب بود هههههه..تا ساعت ١٠ خوابیدم......هنوز خستگی امتحانات در نرفته حوصلمم سریده....نمیدونم چیکار کنم.......... قرار بود ما الآن مثلا کرمونشاه باشیما..........آخی خاله کجائیییییییییییییییییییییییییییییییی؟؟؟ دیگه چی بگم؟؟؟بزارن بفکرم......... . . . نه هنوز صب کنین . . . یه خورده دیگه . . . . . . . . . خب نمی...

من چند روزه آپ نکردم......   واقعا این چه وضعشه؟؟؟؟؟؟؟ به هر حال دلم برای بعضی از دوستام تنگیده... دیروزم با دختر و پسر عمه هام و پسر عموم و عموم و عمه هام و مامان بزرگم رفتیم بیرون.. اینقدر خندیدیم که خدا میدونه....... خلاصه جدیدا بی معرفت شدین دیگه کامنت نمیزارین... خواهش میکنم لااقل یه نقطه هم که شده برام بزارین دلم خوش باشه.... بای فعلا...... ...

دوباره سیلـــــــــــــــــــــــــــآم......   خوبین؟؟؟؟!!!!!!!! خب خدارو شکر!!!!!!!!!!!!! ههه!نمیدونم چمه؟؟!!فقط میدونم حوصلم سر رفته راستی من مسافرت بودم همینــــــــــــــــــــــ فقط گفتم که گفته باشم شاد باشین بدرود ...

اه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه!!!!!   چه قدر این تابستون مسخرس نه؟؟؟ حوصلم بد جوری سر رفته... چیزیم برای تعریف کردن ندارم اصلا... فقط اومدم یه چیزی گفته باشم و برم همین بای بای ...

ΠÏΚí

مدرسه ها تموم شد...........هورااااااااا دیشب ساعت ۱۲ خوابیدم و امروزم ساعت ۱۰ بیدار شدم.. خلاصه ماجراهایی داشتیم.... رفتیم پارک که عمم زنگ زد و گفت ما اومدیم....اونام اومدن توی پارک.... بابام با شوهر عمم حرف میزد و مامانم و مامان بزرگم و عمم باهم.....منم که تنـــــها پی اس پی به درد همین موقع ها میخوره هـــــــــــا!!!!!منم با دیوار عزیز صحبت میکردم.... خلاصه ۲۸ به پی اس پی میرســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم همین دیگه.............. ...

امروز آخرین روز مدرسه بود.......نه آخرین آخرین......نه خیر باید تا ۲۳ خرداد امتحان بدیم..............   چی؟؟؟؟؟؟؟؟کمه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اگه خودت تونستی به عنوان مثال تو یه روز.......یه روزم نه نصف یه روز حرفه بو اون زیادی رو بخونی!!!!!!   حالا بگذریم...........این قدر همه گریه کردن!!!! هی روزگـــــــــــــــــــــــــار......چی بگم.... حالا میخوام اسم اون کسایی که دلم براشون تنگ میشه رو بنویسم(البته بگم به ترتیب نیســـتا) بهار جووونم نیکتا جووونم گلتا جووونم گلنوش جووونم آناهیتا جووونم(۱) نازنین جووونم صبا جووونم مریم جووونم(۱) مینا جووونم عسل جووونم آناهیتا جووونم(۲) گلسا جووونم ثمین جو...